بزرگترین پیروزی

بهترین نیستیم،اما بهترین ها ما را انتخاب می کنند

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


آیا فرهاد مجیدی زمستان لیگ ایران را خواهد دید؟!

  گر زمان به گذشته برگردد، اگر این فرصت را داشته باشیم که دست فرهاد را بگیریم و با او در روزهایی که گذشته به سمت عقب قدم بزنیم و به میانه‌های فصل قبل برگردیم، آیا باز هم کاپیتان استقلال را در حال ترک این تیم خواهیم دید؟ آیا باز هم مجیدی به سمت تماشاگران می‌رود، پیراهنش را در می‌آورد و به نشانه خداحافظی به سمت آنها پرتاب می‌کند؟ آیا باز هم به دفتر باشگاه می‌رود تا با بهانه کردن زندگی دخترش، برای وداع از استقلال اجازه و رضایت بگیرد؟! 
جدایی فرهاد از استقلال، چقدر در زندگی بازیکنی که داشت بهترین روزهای خود را چه به لحاظ فنی و چه از نظر روحی روانی و محبوبیت میان استقلالی‌ها سپری می‌کرد تاثیر مثبت داشت؟ اگر فرهاد برای سامان دادن به بخش خصوصی زندگی‌اش به قطر رفت (که البته فاصله‌ای چند هزار کیلومتری با دبی و محل زندگی دخترش داشت) چرا امروز و در فاصله کمتر از یک سال عزم بازگشت کرده؟ اگر برای قراردادی جدید رفت، باز هم چرا امروز همه خواستگارهایش را از دست داده؟ فرهاد مجیدی در 35 سالگی چقدر بی‌تجربه بود که زندگی‌اش در 36 سالگی را اینگونه بازیچه دست مربیان یا مدیرانی کند که به راحتی از کنار نامش می‌گذرند و او را پس می‌زنند. 
ریشه مشکلات فرهاد و امیر قلعه‌نویی مختص امروز و دیروز نیست. فرهاد وقتی می‌خواست استقلال را ترک کند، چقدر از بابت بقای مظلومی اطمینان داشت؟ چقدر مطمئن بود که امیر دوباره روی نیمکت استقلال نمی‌نشیند؟ 
چقدر باور داشت که سرمربیگری در استقلال باز هم به دست گروهی نمی‌افتد که با او دچار مشکلاتی ریشه‌ای هستند؟
فرهاد از استقلال رفت اما آیا خودش می‌داند که همین رفتن او، یکی از مهم‌ترین دلایل بازگشت دوباره امیر به استقلال بود؟ اگر فرهاد بود و تنها یک بار، یک گل سه امتیازی می‌زد، فاصله یک امتیازی استقلال و سپاهان حذف می‌شد و هم او اسطوره استقلال باقی می‌ماند، هم امروز پرویز مظلومی روی نیمکت استقلال می‌نشست. فرهاد تیشه زد، هم به خودش و هم به مردانی که در تمام روزهای حضورش در استقلال پشت او ایستاده بودند. 
اما امروز داستان مجیدی، دردناک‌تر و تراژیک‌تر از اخباری است که در مورد اختلافات او با امیر و یا حتی یک جواب رد از سوی باشگاه به وی می‌شنویم. فرهاد مجیدی، میان چند راهی‌هایی گیر کرده که معلوم نیست به هیچ نتیجه و هدف و مقصدی برسند. مس در کرمان جواب قطعی و قانع کننده‌ای به فرهاد نمی‌دهد. 
مربی‌اش مصاحبه می‌کند و مدعی می‌شود نامی‌های بیرون مانده، برای بالا بردن قیمت خود نام مس را می‌آورند. آن طرف تبریزی‌ها برای حضور مجیدی بر خلاف تمام ستاره‌های دیگری که تا امروز برای‌شان سر و دست شکسته‌اند هیچ واکنش مثبت و رو به جلویی نشان نمی‌دهند. ادعا می‌کنند با مدیربرنامه‌های فرهاد به نتیجه نرسیده‌اند و حتی با امیدواری هم حرفی از مذاکرات آینده نمی‌زنند.
حالا یک نام جدید را می‌شنویم... ملوان! گزینه‌های بعدی مجیدی چیست؟ تیم‌هایی که به زودی در مورد آنها خواهیم شنید کدام باشگاه‌ها خواهند بود؟ فجرسپاسی؟ مس سرچشمه؟ شهرداری تبریز؟ گهر زاگرس؟ فرهاد، پسر محبوب آبی‌ها چگونه به اینجا رسید؟ تنها با یک تصمیم؟ تنها با یک اشتباه؟ جدایی فرهاد از استقلال، با هر دلیلی و با هر بهانه‌ای، ارزش این روزها را داشت؟

سکوهایی که برای فرهاد فریاد می‌زد و نامش را می‌خواند، فصل بعد را در کدام تیم سپری خواهد کرد؟ آینده‌ای که پیش روی فرهاد مجیدی قرار گرفته چیست؟ انتظار کشیدن تا کنار رفتن امیر از استقلال؟ آیا عمر بازیگری فرهاد در زمین‌های فوتبال کفاف این آرزوی باقی مانده را دارد؟ فرهاد با خودش و آخرین روزهای فوتبالش چه کرد؟! اگر می‌ماند، چه کسی می‌توانست او را از خانه‌اش بیرون کند؟

نويسنده: امیر خادم تاريخ: 19 / 4 / 1391برچسب:فرهادمجیدی,محبوبیت,ادامه بازیگری,کانون هواداران, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 386 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام. در این وبلاگ به مسائل فنی و حواشی روز فوتبال پرداخته میشود و نویسندگان آن با اعضا خود و دیگر بازدید کنندگان وب در مورد مسائل مختلف به بحث و تبادل نظر می پردازند..لذا از بازدید کنندگان محترم می خواهیم اگر بر خلاف نظرات و عقاید ما با مطالب نوشته شده اختلاف نظرب دارند آنها را ،برای بهبودی در روند نوشتن مطالب آینده در قسمت نظرات مرقوم کنند.. لازم به ذکر است که نویسندگان این وبلاگ به هیچ یک از گروهای خاص ورزشی،اداری و.... وابسته نبوده و فقط بصورت مستقل،نظرات و دیدگاه هایشان را در مورد رشته ورزشی فوتبال و حواشی آن به اشتراک می گذارند..

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب